شب های اکلیلی
دختری که خواست ناجی دنیا شود...
شب های اکلیلی
دختری که خواست ناجی دنیا شود...
خانه
ارتباط با من
سرآغاز
درباره من
پیام های کوتاه
۴ مهر ۹۷ , ۰۱:۴۴
قسم به قلم
۴ مهر ۹۷ , ۰۱:۳۸
بوی کتاب...
۳ مهر ۹۷ , ۲۱:۰۲
جایی فقط برای خودم... خواستم یک وبلاگ داشته باشم.
طبقه بندی موضوعی
صلح درونی
(۳)
خاطرات روزانه
(۲)
خلاصه آمار
کلمات کلیدی
تنهایی
نقاشی
ناجی
قهرمان
غروب
شب
رویایی
دنیا
خوزه سیلوا
خفگی
کودکی
کمال
مهربانی
مادر
شادی
زندگی
رشد
خلاقیت
انسان ها
آرامش
کنکور
کافه
پرسفون
قهوه
زنانگی
رفیق
دوست
درونگرا
خاطره
بایگانی
مهر ۱۳۹۷
(۸)
آخرین مطالب
۹۷/۰۷/۱۱
شادی وصف نشدنی
۹۷/۰۷/۰۹
دختری که خواست ناجی دنیایش شود...
۹۷/۰۷/۰۹
نق زدن کافیه!
۹۷/۰۷/۰۶
مادر آینده ای که من باشم!
۹۷/۰۷/۰۵
بوی روزهای خوش
۹۷/۰۷/۰۴
قسم به قلم
۹۷/۰۷/۰۴
بوی کتاب...
۹۷/۰۷/۰۳
جایی فقط برای خودم... خواستم یک وبلاگ داشته باشم.
پیوندهای روزانه
پاسخ به سوالات وبلاگ نویسان
آخرین وبلاگ های به روز شده
زندگی به سبک بیان!
۱ مطلب با کلمهی کلیدی «ناجی» ثبت شده است
۰۹
مهر
دختری که خواست ناجی دنیایش شود...
نوشتنم که تموم شد با خودم گفتم واقعا انگار چیزی از درونم بیدار شده بود و این کلمات رو مینوشت...
ادامه مطلب...
۰ نظر
۰
۰
نگین رفیعی